Deudic | دستگاه خاموش کننده آتش | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی

Total search result: 201 (1791 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Feuerlöschapparat {m} U	دستگاه خاموش کننده آتش

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Detektor {m} U	دستگاه کشف کننده
	Geldautomat {m} U	دستگاه پرداخت کننده پول
	Fahrscheinentwerter {m} U	دستگاه باطل کننده بلیت
	leise <adj.> U	خاموش
	ruhig <adj.> U	خاموش
	still <adj.> U	خاموش
	dämpfen U	خاموش کردن
	Feuerlöscher {m} U	آتش خاموش کن
	erlöschen U	خاموش کردن [آتش]
	ersticken U	خاموش کردن [آتش]
	eine Flamme ersticken U	شعله ای را خاموش کردن
	ausstellen U	خاموش کردن [دستگاهی]
	einen Reaktor abschalten U	راکتوری را خاموش کردن
	Wie schalte ich den Alarm aus? U	آژیر را چطور خاموش می کنم؟
	die Lampen ausschalten U	[چراغ ] لامپ ها را خاموش کردن
	ausmachen U	خاموش کردن [برق چراغ]
	ausschalten U	خاموش کردن [برق چراغ]
	abschalten U	خاموش کردن [برق چراغ]
	abstellen U	خاموش کردن [موتور یا چراغ]
	herunterfahren U	خاموش کردن دستگاهی [رایانه شناسی]
	nicht ausschalten U	روشن گذاشتن [خاموش نکردن] [موتور یا خودرو]
	ausknipsen U	خاموش کردن [برق چراغ] [اصطلاح روزمره]
	ausgehen [Licht, Feuer, Kerze; Zigarette] U	خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
	verlöschen [Feuer; Kerze] U	خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار] [شاعرانه]
	[kritiklose oder kriecherische] Bewunderer [Anhänger] U	تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده [اصطلاح مجازی]
	faszinierender Redner U	سخنگوی مسحور کننده [مجذوب کننده ]
	Claqueur {m} U	تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
	bezahlter, organisierter Beifallklatscher {m} [oder Buhrufer] U	تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
	Brennenden Phosphor mit Wasser löschen und die Dämpfe nicht einatmen. Nach dem Löschen des Feuers mit feuchtem Sand oder feuchter Erde abdecken. [Sicherheitshinweis] U	فسفر سوزان را با آب خاموش کنید و بخار را به داخل نفس نکشید. پس از خاموشی آتش با شن یا خاک خیس پوشانده شود. [نکته ایمنی]
	Apparatur {f} U	دستگاه
	Apparat {m} U	دستگاه
	Stornieren U	دستگاه باطل کن
	Falzbein {n} U	دستگاه کاغذ تا کن
	Buchungsmaschine {f} U	دستگاه رزرو جا
	Bremsvorrichtung {f} U	دستگاه ترمز
	Berufsbeamtentum {n} U	دستگاه اداری
	Sicherheitssystem {n} U	دستگاه امنیتی
	Fernsehen {n} U	تلویزیون دستگاه
	Destillierapparat {m} U	دستگاه تقطیر
	Branntweinbrenner {m} U	دستگاه تقطیر
	Radargerät {n} U	دستگاه رادار
	Fernsehgerät {n} U	دستگاه تلویزیون
	Entwerter {m} U	دستگاه باطل کن
	Empfangsgerät {n} U	دستگاه گیرنده
	Bügelmaschine {f} U	دستگاه اتوکشی
	Fernsehapparat {m} U	دستگاه تلویزیون
	Fernseher {m} U	دستگاه تلویزیون
	Fax-Gerät {n} U	دستگاه فاکس
	Automatik {f} U	دستگاه اتوماتیک
	Metallsuchgerät {n} U	دستگاه فلزیاب
	Apparat {m} U	آلت [دستگاه ]
	Gerät {n} U	آلت [دستگاه ]
	Werkzeug {n} U	آلت [دستگاه ]
	Instrument {n} U	آلت [دستگاه ]
	Administration {f} U	دستگاه اداری
	Fräser {m} U	دستگاه مته
	Faxgerät {n} U	دستگاه فکس
	Alarmanlage {f} U	دستگاه آژیر
	Bohrgerät {n} U	دستگاه حفاری
	Beamtentum {n} U	دستگاه اداری
	Beamtenschaft {f} U	دستگاه اداری
	Finanzwesen {n} U	دستگاه مالی
	Atmungsorgan {n} U	دستگاه تنفس
	Funkgerät {n} U	دستگاه بی سیم
	Fräse {f} U	دستگاه تراش
	Automat {m} U	دستگاه خودکار
	Automatik {f} U	دستگاه خودکار
	Förderanlage {f} U	دستگاه نقاله
	Elektrogerät {n} U	دستگاه برقی
	Drechselbank {f} U	دستگاه خراطی
	Detektor {m} U	دستگاه یابنده
	Brenner {m} U	دستگاه تقطیر
	Funkgerät {n} U	دستگاه رادیو
	Fernschreiber {m} U	دستگاه تلکس
	Fruchtpresse {f} U	آب میوه گیر [دستگاه]
	Entsafter {m} U	آب میوه گیر [دستگاه]
	Einsafter {m} U	آب میوه گیر [دستگاه]
	Zahlensystem {n} U	دستگاه اعداد [ریاضی]
	Bohrmaschine {f} U	دستگاه مته [ابزار]
	Zahlensystem {n} U	دستگاه شمارش [ریاضی]
	Fahrkartenautomat {m} U	دستگاه فروش بلیط
	Automat {m} U	دستگاه فروش [بلیط]
	energiesparendes Gerät {n} U	دستگاه نیرو صرفه جو
	Stromaggregat {n} U	مولد برق [دستگاه]
	Koordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات [ریاضی]
	Geheimdienst {m} U	دستگاه محرمانه دولت
	Entsalzungsanlage {f} U	دستگاه نمک گیری
	Brotmaschine {f} U	دستگاه نان پزی
	Ventilator {m} U	دمنده [دستگاه بادزن]
	Blutkreislauf {m} U	دستگاه گردش خون
	Blutdruckmesser {m} U	دستگاه فشار خون
	Entkalkungsanlage {f} U	دستگاه آهک زدایی
	Branntweinbrenner {m} U	دستگاه عرق کشی
	Filmprojektor {m} U	دستگاه پرژکتور فیلم
	Automation {f} U	دستگاه تنظیم خودکار
	Funksprechgerät {n} U	دستگاه سخن پرانی
	Frankiermaschine {f} U	دستگاه تمبر زنی
	Entsafter {m} U	دستگاه آبمیوه گیری
	Elektromotor {m} U	دستگاه مولد برق
	Vitaldatenmonitor {m} U	دستگاه پایش [پزشکی]
	Sprengsatz {m} U	دستگاه با ماده منفجره
	Ventilatoren {pl} U	دمنده ها [دستگاه بادزن]
	Faxgeräte {pl} U	دستگاه های فکس
	Sprengladung {f} U	دستگاه با ماده منفجره
	Batterieladegerät {n} U	دستگاه شارژ باتری
	Demontage {f} U	جداسازی [اجزای دستگاه]
	Dampfheizung {f} U	دستگاه حرارتی با بخار
	Brotschneidemaschine {f} U	دستگاه نان بری
	Funkgerät {n} U	دستگاه فرستنده و گیرنده
	Feuerlöschapparat {m} U	دستگاه آتش نشانی
	Funkanlage {f} U	دستگاه گیرنده و فرستنده
	Fahrkartenautomat {m} U	دستگاه خرید بلیت
	Bohrmaschinen {pl} U	دستگاه های مته [ابزار]
	Abtafelmaschine {f} U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	Abtafler {m} U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	Ableger {m} U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	Ableger {m} U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	[Ebenes] Polarkoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
	Kreiskoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
	Kugelkoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
	Räumliches Polarkoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
	Internationales Einheitensystem {n} U	دستگاه بین المللی یکاها
	SI [Systeme international d'unites] U	دستگاه بین المللی یکاها
	Aggregat {n} U	مجموعه [چندین دستگاه مختلف]
	Abgaskatalysator {m} U	دستگاه پالایش دود اگزوز
	Audiometer {n} U	دستگاه سنجش قوه شنوایی
	Eigengewicht {n} U	وزن دستگاه بدون بار
	Vorwahl {f} U	تنظیم از قبل [دستگاه سازی]
	Kugelkoordinatensystem {f} U	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
	lineares Gleichungssystem {n} U	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
	Pauschenpferd {n} U	خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
	Zylinderkoordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
	kartesisches Koordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
	Glotze {f} U	[اصطلاح روزمره] دستگاه تلویزیون
	Fernbedienung {f} U	[دستگاه] کنترل از راه دور
	treiben U	راندن [دستگاه یا تکه الکترومکانیکی]
	Globales Positionsbestimmungssystem [GPS] {n} U	دستگاه موقعیت یاب جهانی
	Energiesparer {m} U	شخص [دستگاه] انرژی صرفه جو
	[etwas an einem Messgerät] ablesen U	خواندن [دستگاه اندازه گیری]
	Abtafler {m} U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	Voreinstellung {f} U	انتخاب از قبل [دستگاه سازی]
	Voreinstellung {f} U	تنظیم از قبل [دستگاه سازی]
	Vorwahl {f} U	انتخاب از قبل [دستگاه سازی]
	Abtafelmaschine {f} U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	Sprungpferd {n} U	خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
	Pferd {n} [Turngerät] U	خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
	Seitpferd {n} U	خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
	Apparat {m} U	آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
	Nummer ziehen. U	کاغذ با شماره [از دستگاه] بیرون بکشید.
	Gerät {n} U	آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
	Vorrichtung {f} U	آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
	Wie wechsel ich die Sprache nach Persisch? U	زبان [دستگاه] را چطور به فارسی بر می گردانم؟
	etwas mangeln U	چیزی را با دستگاه پرس صاف کردن
	Anhänger-Bremsanlage {f} U	دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
	Flugschreiber {m} U	دستگاه ضبط خودکار جریان پرواز
	Druckwalze {f} U	نورد یا غلطک دستگاه چاپ [مخصوص]
	Sphärisches Koordinatensystem {n} U	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
	Barometer {n} U	دستگاه اندازه گیری فشار هوا
	Luftdruckmesser {m} U	دستگاه اندازه گیری فشار هوا
	Abfüllanlage {f} U	دستگاه مخصوص پر کردن مایعات در بطری
	Festplattenlaufwerk {n} U	دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی]
	Ausrüstung {f} U	آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
	Ein- [Ausgabe] -Gerät {n} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Eingabe [Ausgabe] -Gerät {n} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Ein- [Ausgabe] -Vorrichtung {f} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	E [A] -Gerät {n} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Was ist denn das für ein seltsames Ding, das du da in der Garage hast? U	آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
	Flaschenzug {m} U	دستگاه مخصوص بالا کشیدن بار سنگین
	E [A] -Vorrichtung {f} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Goniometer {n} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	GPS-Ortung {f} U	تعیین محل با دستگاه موقعیت یاب جهانی
	Winkelschmiege {f} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	Es geht. U	این کار میکند. [برای مثال دستگاه]
	Transporteur {m} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	Gradmesser {m} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	Eingabe [Ausgabe] -Vorrichtung {f} U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	Winkelmesser {m} U	نقاله [دستگاه اندازه گیری زاویه] [ریاضی]
	etwas mangeln U	چیزی را میان استوانه های دستگاه پرس گذاشتن
	Festplatte {f} U	دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی] [اصطلاح روزمره]
	speichern U	حفظ کردن [روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی] [رایانه شناسی]
	[auf Festplatte oder DVD etc.] sichern U	حفظ کردن [روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی] [رایانه شناسی]
	anzünden U	آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
	Es geht nicht. U	این کار نمیکند [نخواهد کرد] . [برای مثال دستگاه]
	entzünden U	آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
	anmachen U	آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
	etwas ausspucken U	چیزی را برگرداندن [توزیع کردن ] [مانند از دستگاه خودکار فروشنده]
	Lesefehler beim Zugriff auf ein Peripheriegerät {m} [Fehlermeldung] U	خطا در خواندن دستگاه جنبی [پیام خطانما ] [رایانه شناسی]
	anbrennen U	آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
	Schreibfehler beim Zugriff auf Peripheriegerät [Fehlermeldung] U	خطا در نوشتن به دستگاه جنبی [پیام خطانما ] [رایانه شناسی]
	Schleim {m} [Absonderung bei Entzündung der Atemwege] U	بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
	passend für Geräte mit ...-Anschluss U	مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
	Wir versuchen festzustellen, wie gut das System funktioniert. U	ما سعی می کنیم بسنجیم که این دستگاه چقدر خوب کار می کند.
	Mangel {f} U	دستگاه برای چلاندن یاصاف کردن پارچه [شامل دو استوانه نزدیک به هم است]
	urogenital [die Harn- und Geschlechtsorgane betreffend] <adj.> U	ادراری- تناسلی [وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی ] [کالبدشناسی]
	Brecher {m} U	له کننده
	Bewunderin {f} U	تحسین کننده
	Anrufer {m} U	تلفن کننده
	Examinator {m} U	امتحان کننده
	Erzieher {m} U	تربیت کننده
	Erzieherin {f} U	تربیت کننده